یادداشتهایی برای تو

بی تاب خوابهایت می شوم

بی تاب خوابهایم می شوم

بی تاب لحظه هایی که مرا به نام می خوانی

بی تاب آغوشت

بی تاب نیشت

نوشت

لبان عشوه فروشت

یادداشتهایی برای تو...

یه اعتراف بکنم؟  

گر چه مستوجب صد گونه جفایی بازآ... 

نیای دق میکنم گفته باشم...

یادداشتهایی برای تو...

نمیدونم جمله از کی بود ولی مضمونش یادمه: از دردی گریسته ام که از آن خودم نیست...این الان حال و روز منه

یادداشتهایی برای تو...

کلبه های کنار برکه را دیده ای

یا کلبه های بالای کوهستان را

همان جاهایی که دلت که میگیرد

دوست داری فرار کنی به آرامشش

به خلوتش

به تنهایی اش

دلم گرفته است

و من فرار کرده ام به اینجا

به خانه ایی که یادگار توست

تویی که ندیده مهربان من بوده ای

تنهایم نگذار 

یادداشتهایی برای تو...